طلب حاجت برای فرزند سالم
کریمــا!
گرفتار آن دردم که تو درمان آنی ـ بنده آن ثنا ام که تو سزای آنی من در تو چه دانم؟ تو دانی ـ
الهی نمی توانم که این کار بی تو بسر برم.
الهی از آنچه نخواستی چه آیــــد؟ و آنرا که نخواندی کی آیــد؟ کی آید؟کی آید؟ کی آید؟
نا بایسته را جواب چیست؟ تلخ را چه سود اگر آب خوش در جوار است؟ و خار را چه از آن که بوی گل در کنار است ـالهی ما را بر این در گاه همه نیاز روزی بود که قطره از آن شراب بر دل ماریزی.مهربانا اکنون که در غرقابم دستم گیر که افتادم الهی میلرزم از آنکه نه ارزم چه سازم جز از آنکه می سوزم تا از این افتادگی بر خیزم ـ
الهی آب عنایت تو به سنگ رسید سنگ بارگرفت سنگ درخت رویانید درخت میوه بار گرفت درختی که بارش همه شادی طعمش همه انس بویش همه آزادی ـ درختی که بیخ آن در زمین وفا شاخ آن بر هوا میوه آن معــرفت و صفا ـ حاصل آن دیدار و لقا
محو الطاف و عنایات توهستم ای همه هستی من.مرا ازلطف و کرمت بی نصیب مگردان و درخت عشق ما را بارور سازکه بی خواست و لطف تو هرگز نتوان امید بارور شدن داشت.
آمین یارب العالمین