تولد پسرم
سلام دقیقا شروع هفته ۳۶ بود که وضع و حال من غیر قابل تحمل شده بود و احساس میکردم حرکات پسرم خیلی کم شده.به همین خاطر برای ویزیت رفتم پیش دکتر.در کمال ناباوری دکتر بهم گفت که حدس من درسته هم آب دور جنینی کمه و جنین دچار زجر تنفسی شدیده و زودی توی بیمارستان خصوصی نامه بستری برام دادن و بماند که توی اون بیمارستان برمن چه گذشت.به زور دارو و با ماسک تنفس میکردم.و واقعا حالم بد بود.آمپولهای بتامتازون رو هم تزریق کردن که اگه قرارشد سزارین اورژانسی بشم مشکلی برای بچه پیش نیاد.فردای اون روز توی ویزیت حالت من و نی نی نرمال شده بود و هردو مرخص شدیم.خوب رفتیم خونه مامانم و بیحالی عمومی من شروع شد.تا شب کم کم حالم بد و بدتر شد تا اینکه دقیقا ۸ شب دچار...
نویسنده :
َشقایق افشار
9:27