پیوند زیبامونپیوند زیبامون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره
آوینا بهارآوینا بهار، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره
احمد آریناحمد آرین، تا این لحظه: 6 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

بهار زندگی

زمستان فصل حقیقی شدن رویایم

بهار! فصلی که ثمره عشق مارابارور ساختی هیچ گاهی برای به اتمام رسیدنت لحظه شماری نکرده بودم. وفصل سرد زمستان!  شوق خلاصی لحظه لحظه های تابستان و خزان را برای رسیدن به تو اینگونه هرگز نداشتم که درتوست میعاد آمدن جوانه ی عمرمن.به لطف خدا باتمام سردی ات گرمای زندگی ماراخواهی آورد. کاش زودتر بیایی که بی قرار فرارسیدنت هستم. بیا و این بار مژده شادی و فره را بیاور. بیا و این بار عطر نفس های عباس را بیاور بیا و این بارنوای شادی و هلهله را بیاور بیا و با دانه های سرد برفت سفید برفی من را هم بیاور آه خداوندا! اولین باری است که اینگونه منتظر فصل سرد سرمایت هستم و بی تاب بارش برف و باران رحمتت.به برکت زمستان پراز بارشت...
4 تير 1393

گرتوبودی شمارش معکوس از امروز آغاز میشد

سبحان عزیز گرتوبودی ثانیه های درآغوش کشیدنت ازامروز به شمارش می افتاد . 20 روز به تولد توباقی مانده بود عزیزترینم گرتوبودی گرتوبودی ای همه هستی من فراق راکه باور میکرد؟ گرتوبودی مادر حس ناب مادرانه را با تو میچشیدو زمزه ی آوای دلنشین روز تولدت گوشنوازترین آهنگ دنیایم میشد. اما دست روزگار همه هستی من راگرفت و از تو فقط خاطره هفته نحس هفدهم ماند و صورت کوچک و معصوم تو که دور از آغوش مادر چشم به دنیابسته بود درد فراقت چه بامن کرد عزیز دوراز دیده؟ مادر به قربانت شود که در جوانی فراق تو رنجورم کرد. کاش که درکالبد جدید با عباس همسفروجود من شوی وبیایی. به خدا که یک لحظه بی تفکر به تو نیستم و میمیرم هرلحظه از آن روزی که تو...
1 تير 1393

جوانه عمرمن عباس

عزیز ریزه میزه بلاخره دیروز خانم دکتر موفق شد توروتوی صفحه مانیتور ببینه. آخ قربون اون شیطنتت که با قایم شدنت یه هفته است مامانی رو سکته دادی. خدایا نی نی مو به تومیسپارم   ...
21 خرداد 1393

معجزه ی الهی

سه شنبه هفته گذشته یه خواب عجیب دیدم.خواب دیدم توی خونه مون سفره آقا ابوالفضل پهنه و خود آقا بهم میگه که تو حاجت گرفتی باید 4 تا چهارشنبه سفره بندازی.وقتی از خواب بیدار شدم گریه کردم.و گفتم یا حضرت ابولفضل اگر واقعا حاجتم رواشده باشه و من بتونم مامان بشم.اسم پسرم رو میزارم عباس بعداز ظهر همون روز نوبت دکتر گرفتم تا برم ببینم چرا پری نمیاد تا داروی کلومیفن رو شروع کنم؟ دکتر هم تست کرد و هم سونوگرافی و گفت پلیکیستیک شدید.برات 3 تا پروژسترون مینویسم تا مریض بشی و قرصهای محرک تخمدان برات شروع میکنم.دلم خیلی غصه کرد آخه اون تسته به نظرم مثبت میومد باخودم خیلی کلنجار رفتم و یکی از آمپولاروزدم.دیروزتولد آقا امام حسین بود.روزی که هیچ سالی ف...
12 خرداد 1393

انتظار برای آمدن کنجد

عزیزمامان! مامان خیلی منتظره که بیای تو دلش میدونی دیروز رفته بودم بازار با عمه فرهنوش دلم میخواست برات یه چیزایی بگیرم.همش لباسای قشنگ میدیدم اما برات یه چشم مهره گرفتم .دوتا زیرپیرهنی رکابی با پارچه ی انگری برد میخوام با دستهای خودم برات رختخواب درست کنم.راستش دیروز برات قیچی هم زدم و امروز میدوزمشون. مامان الهی زود بیای توی دلم و توی بغلم خواب بشی دوستت دارم عزیز یک دونه ی من میدونی بابا فرشاد هم عاشقونه منتظر اومدنته.بیا و با اومدنت یه دنیا روشنایی بیار. بیا عزیز دلم بیا ...
6 خرداد 1393

طلب حاجت برای فرزند سالم

کریمــا! گرفتار آن دردم که تو درمان آنی ـ بنده آن ثنا ام که تو سزای آنی من در تو چه دانم؟ تو دانی ـ الهی نمی توانم که این کار بی تو بسر برم . الهی از آنچه نخواستی چه آیــــد؟ و آنرا که نخواندی کی آیــد؟ کی آید؟کی آید؟ کی آید؟ نا بایسته را جواب چیست؟ تلخ را چه سود اگر آب خوش در جوار است؟ و خار را چه از آن که بوی گل در کنار است ـالهی ما را بر این در گاه همه نیاز روزی بود که قطره از آن شراب بر دل ماریزی . مهربانا اکنون که در غرقابم دستم گیر که افتادم   الهی میلرزم از آنکه نه ارزم چه سازم جز از آنکه می سوزم تا از این افتادگی بر خیزم ـ   الهی آب عنایت تو به سنگ رسید سنگ بارگرفت سنگ درخت رویانید درخت میوه با...
28 ارديبهشت 1393

اقدام به بارداری مجدد

مامانی من میدونی چقدر واسه داشتنت میترسم؟ ازینکه تو بازم وسط راه منو تنها بزاری و نیای بغلم. عزیزمامان به خدا مامانیت ظرفیت نداره دیگه دوریتو تحمل کنه ازت خواهش میکنم واسه دل شکسته ی من پیش خدا وساطت کن که بیای بغلم.این دومین ماهه که اقدام کردم و نتیجه نگرفتم .هفته پیش رفتم دکتر برام کلومیفن و متفورمین داد که باید مصرف کنم.امیدوارم که خدای مهربون تورو این بار برامون ببخشه. دلم برات تنگه مامان
21 ارديبهشت 1393

تمنای وصال

خداوندا! دیروز از رفتن سبحانم 3 ماه گذشت.و برای زمینی شدن فرشته ی رویاهایم بی صبرانه انتظار میکشم... خداونداسبحان مرا در کالبدجدید به ما عطاکن و شادی های از دست رفته مارا با رضایت خود به ما برگردان.                                                                           ...
7 ارديبهشت 1393